یه بغضم خالی از فریاد
خرابم مثل یه فرهاد
الهی بشکنه دستم
که راحت دادمت بر باد
دو چشمات تیله ای رنگی
منو تا بچگی می برد
تو خواب موهاتو می بافتم
شبی که آب دنیا برد
بلوف زد زندگی یک شب
تو این بازی تو رو باختتم
منی که عاشقت بودم
دیگه یادت نیفتادم
حالا یه شاعر تنهام
تو یه پاییز افسرده
شبیه کودکی هستم
که دیشب مادرش مرده
درباره این سایت